ایران اینفورمر؛ طی روزهای اخیر، سقوط سریع دولت بشار اسد در سوریه باعث شگفتی ناظران سیاسی شد. اگرچه فروپاشی این حکومت با سرعتی غیرمنتظره رخ داد، این رویداد نتیجه دههها سیاستگذاری ناکارآمد، تضادهای اجتماعی-اقتصادی و فشارهای بینالمللی است. در این گزارش، به دلایل اصلی این سقوط و پیامدهای آن پرداخته میشود.
تضاد دولت و ملت
یکی از عوامل کلیدی سقوط دولت بشار اسد تضاد عمیق میان دولت و ملت بود. حکومت اقلیت علوی بر اکثریت سنی، که حدود 70 درصد جمعیت سوریه را تشکیل میداد، از ابتدا بذر نارضایتی را کاشت. این اختلافات مذهبی و قومی، که پیش از سال 2012 به دلیل ثبات نسبی اقتصادی چندان مشهود نبود، با فروپاشی اقتصاد کشور شدت گرفت. جنگ داخلی این شکافها را عمیقتر کرد، تا جایی که حتی اعضای یک خانواده در دو سوی جبهههای جنگ (ارتش سوریه و گروههای معارض مانند داعش) قرار گرفتند.
ناکارآمدی اقتصاد سوریه
اقتصاد سوریه تا سال 2012 حدود 50 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی داشت و به گردشگری و منابع انرژی متکی بود. اما با آغاز ناآرامیها، صنعت گردشگری بهطور کامل نابود شد و منابع انرژی به کنترل نیروهای آمریکایی و کردها درآمد. اعمال تحریمهای بینالمللی از جمله قانون سزار، اقتصاد سوریه را فلج کرد و تولید ناخالص داخلی آن در سال 2020 به حدود 8 میلیارد دلار کاهش یافت. این وضعیت، نارضایتیهای مردمی و ناکارآمدی ارتش را تشدید کرد.
عدم چرخش قدرت در سوریه
حکومت بشار اسد طی 24 سال گذشته هیچگونه چرخش قدرت را تجربه نکرد. پیش از او نیز پدرش حافظ اسد به مدت 29 سال قدرت را در اختیار داشت. نبود نظام انتخاباتی شفاف و تمرکز قدرت در دست اقلیت علوی، نارضایتیهای مردمی و نخبگانی را افزایش داد. مردم سوریه با مشاهده تغییرات در کشورهایی مانند لبنان، ترکیه، ایران و عراق، بیشتر به ناکارآمدی این وضعیت پی بردند.
جنگ اوکراین
تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین باعث کاهش حضور نظامی و حمایتهای روسیه از سوریه شد. این تغییر تمرکز روسیه یکی از عوامل تضعیف پایههای حکومتی بشار اسد به شمار میرود.
کاهش تمرکز ایران بر سوریه
ایران نیز در سالهای اخیر تمرکز خود را از سوریه کاهش داد. این امر به دلیل عواملی مانند تلاش بشار اسد برای نزدیک شدن به کشورهای عربی خلیج فارس و محدود کردن نفوذ ایران در سوریه بود. اقدامات دیپلماتیک اسد، از جمله همراهی با امارات، به کاهش حمایتهای سیاسی و نظامی ایران از او منجر شد.
رخدادهای امنیتی در غرب آسیا
رخدادهایی مانند درگیری حزبالله با اسرائیل و تضعیف آن بهعنوان یکی از متحدان اصلی اسد، به بیثباتی سوریه دامن زد. این تحولات امنیتی بخشی از پروژه بزرگتری در منطقه برای تضعیف محور مقاومت محسوب میشوند.
دخالت فعال ترکیه
ترکیه با داشتن مرز مشترک طولانی با سوریه، نفوذ قابل توجهی در تحولات این کشور داشته است. دخالت ترکیه از طریق حمایت از گروههای مسلح مخالف دولت اسد و استفاده از مزیتهای جغرافیایی، یکی از عوامل کلیدی سقوط حکومت بشار اسد به شمار میرود.
فساد ساختاری
فساد اقتصادی و مدیریتی در سوریه، حتی پیش از آغاز جنگ داخلی، یکی از مشکلات عمده این کشور بود. این فساد، در کنار جنگ و تحریمها، به نابرابری اجتماعی و نارضایتیهای عمومی دامن زد و به تضعیف دولت منجر شد.
عدم پاکسازی کامل پس از جنگ داخلی
پس از پایان جنگ داخلی، سوریه نتوانست مناطق تحت اشغال گروههای مسلح مانند ادلب و همچنین مناطق تحت کنترل کردها و نیروهای آمریکایی را بازپس بگیرد. این موضوع به بیثباتی و کاهش اقتدار دولت مرکزی منجر شد.
ضعف در بازسازی ارتش
ارتش سوریه پس از جنگ داخلی تضعیف شد و تحریمهای بینالمللی مانع بازسازی آن شدند. فرسایش ارتش و نارضایتی ناشی از دستمزدهای پایین، نقش عمدهای در پیشروی معارضان داشت.
انزوای دیپلماتیک
سوریه پس از پایان جنگ داخلی نتوانست تحریمها را رفع کند یا روابط مؤثری با جامعه بینالملل برقرار کند. این انزوای سیاسی و اقتصادی، زمینهساز سقوط دولت اسد شد.
افول ایدئولوژی حزب بعث
ناسیونالیسم عربی و ایدئولوژی بعث، که زمانی پایههای قدرت حافظ اسد را تقویت میکردند، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و تحولات جهانی، جذابیت خود را از دست دادند. این امر موجب کاهش مشروعیت ایدئولوژیک دولت شد.
تضعیف کشور در نتیجه جنگ داخلی
جنگ داخلی باعث تخریب زیرساختها، کاهش توان اقتصادی و نابودی انسجام ملی سوریه شد. دولت اسد با ارتشی ضعیف و زیرساختهای ویرانشده، توان مقابله مؤثر با معارضان را نداشت.
رقابتهای منطقهای در خاک سوریه
سوریه به صحنه رقابت میان قدرتهای منطقهای تبدیل شد. ایران، ترکیه، قطر، عربستان و امارات هر یک از گروههای سیاسی یا نظامی خاصی حمایت میکردند. این رقابتها به ناامنی و بیثباتی بیشتر در این کشور دامن زد.
بحران سوریه، ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی است که نتیجه آن فروپاشی سریع حکومت بشار اسد بود. سیاستهای ناکارآمد داخلی، فساد سیستماتیک، و ناکامی در حل تضادهای اجتماعی، در کنار فشارهای بینالمللی و تحریمهای اقتصادی، دلایل اصلی سقوط این حکومت بودند. سقوط بشار اسد نه تنها برای مردم سوریه بلکه برای منطقه خاورمیانه پیامدهای گستردهای خواهد داشت. اکنون نوبت به بازسازی سیاسی و اقتصادی این کشور است که نیازمند یک رویکرد جامع و بینالمللی خواهد بود.