اسد پیوسته از دادن کوچکترین امتیازی چه در داخل و چه به همسایگان خود، خودداری کرده بود و سازش را نشانه ضعف میدانست. او به جای پرداختن به شرایط وخیم زندگی مردم سوریه یا مشارکت در یک فرآیند سیاسی برای پایان دادن به جنگ، تاکتیکهای سرکوبگرانه خود را تشدید کرد.
ایران اینفورمر؛ حکومت بشار اسد در نهایت سقوط کرد. این روز آرزوی معارضان سوری بود که از مارس ۲۰۱۲ میلادی وارد جنگ مسلحانه با حکومت تحت فرمان او شدند. این بحران در نهایت به یک جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شد. با این وجود، آن منازعه اگر اسد یک سال پیش از آن یعنی در سال ۲۰۱۱ به اعتراضات و نارضایتی مردم سوریه با سرکوبگری پاسخ نمیداد، قابل پیشگیری بود.
پاسخ به اعتراضات، اما خونین بود. ناآرامیها در شهر جنوبی درعا که از آن تحت عنوان “مهد انقلاب سوریه” یاد میشود در ۶ مارس با حبس و شکنجهٔ ۱۵ دانشآموز از خانوادههای سرشناس آغاز شد. آن دانشآموزان به دلیل ترسیم گرافیتیهای ضددولتی در شهر درعا دستگیر شده بودند.
بشار اسد پاسخ با “مشت آهنین” به هرگونه مخالفت را از پدرش به ارث برده بود. مخالفان عمدتا سُنی خاندان اسد که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل میدادند، اما از قدرت محروم بودند خاطره “کشتار حماء” در فوریه ۱۹۸۲ را همواره در ذهن داشتند. در آن سال ارتش سوریه به آن شهر به منظور سرکوب اعتراض مخالفان حکومت حزب بعث سوریه و شخص “حافظ اسد” حمله کرد. در آن زمان نیز گروه های تحت رهبری اخوان المسلمین همانند امروز که تحریرالشام رهبری مبارزه مسلحانه را در دست گرفته، دست به شورش زده بودند. بنابر تخمین عفو بین الملل بین ۱۷ تا ۴۰ هزار سوری در جریان عملیات حماء کشته شدند. پس از آن کشتار وضعیت سوریه آرام شد، اما این آتش زیر خاکستر بود و مردم شهر حماء منتظر انتقامگیری از خاندان اسد بودند تا آنکه سال ۲۰۱۱ فرارسید و مردم آن منطقه در کنار سایر شهرهای سوریه شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” را سر دادند.
اکنون در سال ۲۰۲۴ معارضان سوری تحت رهبری تحریرالشام در کمتر از دو هفته به هدفی دست یافتند که دهها هزار مخالف مسلح در ۱۳ سال جنگ داخلی وحشتناک نتوانسته بودند به آن دست یابند.
تاثیر تغییر معادلات پس از ۷ اکتبر
از بسیاری جهات، سقوط چشمگیر اسد یکی از پیامدهای سهوی انتقامجوییهای وحشیانه اسرائیل علیه دشمنانش از زمان حمله حماس به اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به این سو به نظر میرسد. نیروهای اسرائیلی چندین ماه است که حملات هوایی را در سوریه علیه فرماندهان ایرانی و نیروهای نیابتی ایران انجام دادهاند. آنان تاسیسات مرتبط با حزب الله و ایران در سوریه را نیز در منطقه بمباران کردهاند. در نتیجه، توان پشتیبانی از نیروهای سوری توسط متحدان منطقهای تضعیف شده بود.
ماهیت شکننده حکومت اسد
با این وجود، بیش از هر چیز، سقوط اسد توسط معارضان ماهیت درهم شکسته حکومت او را نشان داد. اسد که از سال ۲۰۰۰ جانشین پدرش شد با مشت آهنین مخالفان را حذف کرد. مخالفان اسد مدعی هستند که او از سلاحهای شیمیایی، بمبهای بشکهای، تاکتیک محاصره و گرسنگی دادن اجباری، بازداشتهای دسته جمعی و شکنجه برای مقابله با مخالفان اش استفاده کرده است. بیش از ۱۲ میلیون نفر یا نیمی از جمعیت سوریه در طول یک دهه جنگ مجبور به ترک خانههای خود شده بودند. بیش از ۱۰۰،۰۰۰ ناپدید شدند؛ افرادی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و محل نگهداری آنها هنوز مشخص نیست.
زمانی که حکومت اسد باعث خشک شدن اقتصاد سوریه شد، حتی افرادی که از جامعه اقلیت علوی، یعنی هم فرقهایهای خاندان اسد پسرانشان را برای کشته شدن در جنگ اسد به جبهه نبرد اعزام کرده بودند، پس از سالها تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی روحیه خود را از دست داده و ناامید شدند.
علیرغم آنکه محیط ناپایدار ژئوپولیتیکی بر زمان و مقیاس تهاجم تأثیر داشت، تجدید حیات درگیری در سوریه اجتنابناپذیر بود. آن کشور از هم پاشیده و در بن بست سیاسی فرو رفته بود، بدون چشم اندازی برای بازسازی و ۹۰ درصد جمعیت سوریه زیر خط فقر زندگی میکردند. حتی در مناطق تحت کنترل اسد نیز دولت نتوانسته بود نظم را برقرار کند و در عوض به شبه نظامیان و باندهای تبهکار اجازه داد آزادانه فعالیت کنند. اسد پیوسته از دادن کوچکترین امتیازی چه در داخل و چه به همسایگان خود خودداری ورزیده بود و سازش را نشانه ضعف میدانست. او به جای پرداختن به شرایط وخیم زندگی مردم سوریه یا مشارکت در یک فرآیند سیاسی برای پایان دادن به جنگ، تاکتیکهای سرکوبگرانه خود و حذف مخالفان را تشدید کرد.
سقوط اسد مورد استقبال میلیونها نفری قرار گرفت که تحت دوره حکمرانی او متضرر شدند، زیرا او از سازش و مذاکره برای یافتن یک راهحل سیاسی با مخالفان خود که میتوانست ثبات را به سوریه بازگرداند و آن را در مسیری متفاوت قرار دهد خودداری ورزید.
چرایی فروپاشی سریع ارتش سوریه
“محمد الرحمون” وزیر کشور سوریه پیشتر گفته بود که “یک حلقه امنیتی بسیار قوی در حومه دمشق وجود دارد و هیچکس نمیتواند آن را بشکند”. معارضان سوری، اما بی پایه بودن ادعای او را با ورود به دمشق، پایتخت سوریه در اوایل روز یکشنبه اثبات کردند. کمتر از دو هفته پیش تا به امروز حکومت سوریه از شهرهای حلب، حماء و حمص به صورت متوالی عقب نشینی کرد. این در حالیست که در جریان جنگ داخلی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶، اسد با کمک حملات هوایی روسیه و نیروهای حزب الله لبنان وضعیت را به ضرر معارضان تغییر داد. این بار، اما هم توجه ایران به منازعه با اسرائیل و هم توجه روسیه به جنگ در اوکراین معطوف شده بود. همچنین، در مورد روسها آنان به دلیل ناتوانی نیروهای سوری و لجاجت اسد در جریان مذاکرات عادیسازی روابط با ترکیه که روسیه به میانجی گری در آن روند کمک کرده بود به شدت از دست اسد عصبانی بودند. حزب الله نیز زیر ضربههای ناشی از حملات اسرائیل قرار گرفته بود. این موضوع باعث شد تا ارتش سوریه بدون حمایت زیادی در مقابل حملات تحریرالشام رها شود.
روزنامه “دیلی تلگراف” در گزارش تازهای اشاره کرده که دستمزد پایین و روحیه ضعیف و تجربه اندک مانع کارآمدی ارتش سوریه در برابر تحریرالشام شد. این روزنامه بریتانیایی اشاره میکند پیش از این نیز ارتش سوریه هیچگاه عملکرد خوبی نداشت بلکه با ترس و وحشت اداره میشد و از سال ۲۰۱۵ توسط روسها که قدرت آتش و جهت را فراهم میکردند تقویت و حمایت شد. اکثر افسران به این دلیل انتخاب شدند که به اسد نزدیک بودند. این روزنامه مینویسد اکثر فرماندهان ارتش سوریه بیشتر بر روی رشوه گیری و قاچاق متمرکز بودند و به ایجاد مواضع دفاعی و رهبری واقعی نیروهای تحت فرمان شان میپرداختند. بخش عمدهای از ارتش سوریه را سربازانی تشکیل میدادند که نمیخواستند آنجا باشند.
این روزنامه ارتش تحت فرمان اسد را ارتشی به سبک ارتش شوروی توصیف کرد که مشکلات بزرگی در تامین و تدارکات داشت. به نظر میرسد آمادگی خوب، تاکتیکها و استفاده ماهرانه از تبلیغات از سوی معارضان نیز ارتش سوریه را بهت زده کرده بود.
تحریرالشام دارای افسران، واحدهای نیروی ویژه، واحدهای پهپادی و کماندوهای فعال در عملیات شبانه بود. “دیلی تلگراف” اشاره میکند معارضان سوری امروز نیرویی بسیار متفاوت از معارضانی هستند که پیشتر با حکومت سوریه میجنگیدند. آنان مجهزتر و منضبطتر شدهاند. این روزنامه مینویسد آنان به دلیل کمکهای ترکیه دستی قویتر پیدا کردند. تعداد زیادی از فراریان ارتش سوریه اسلحههای خود را زمین گذاشته و تسلیم معارضان شدهاند و پس از پیشنهاد عفو صف طولانی در ادلب تشکیل شده است.
تحریرالشام چگونه توانست اعتماد سایر بازیگران را جلب کند؟
در طول شش سالی که تحریرالشام بر ادلب در شمال غربی سوریه حکمرانی کرد تلاش کرده بود تا خود را به عنوان یک گروه اسلامگرای میانه رو معرفی کند، اما در عمل با مشت آهنین کنترل خود را بر امور حفظ کرد و نهادهای سازمان ملل موراد تخلف و نقض حقوق بشر توسط آن گروه را مستند کردهاند. اگر جولانی ۴۲ ساله در جاه طلبیاش برای در دست گیری رهبری سوریه موفق شود این وضعیت معمایی را برای قدرتهای غربی و نهادهای بین المللی در مورد نحوه تعاملشان با او و تحریرالشام ایجاد خواهد کرد. در جریان حمله اخیر، هماهنگی بین تحریرالشام و گروههای تحت حمایت ترکیه که زیر چتر ارتش ملی سوریه فعالیت میکنند و سایر گروههایی که دمشق را از جنوب محاصره کرده بودند وجود داشت. با این وجود، آزمون واقعی زمانی فرا خواهد رسید که جناحهای معارض به دنبال تقسیم قدرت و غنائم حاصل از پیروزی برآیند.
یکی از اقداماتی که جولانی برای اطمینان خاطر دادن به سایر بازیگران انجام داد تماس با رهبران قبایل بود و به اقلیتهای فرقهای وعده داد که از آنان محافظت خواهد کرد. تحریرالشام، اما احتمالا فاقد منابع لازم برای اداره یک کشور بزرگ و متنوع از نظر قومیتی و فرقهای مانند سوریه است. آن گروه هرچه از ادلب دورتر شود نیاز بیشتری به همکاری با بازیگران دیگر خواهد داشت. معارضان در جنوب سوریه ممکن است خواهان برخورداری از درجهای از خودمختاری شوند. نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال شرق نیز احتمالا همین خواسته را خواهند داشت. اگرچه تحریرالشام تلاش کرده تا به مسیحیان، علویها و سایر اقلیتها اطمینان خاطر دهد، این احتمال وجود دارد که اعضای آن جوامع از کشور فرار کنند.
چه سناریوهای احتمالی پیش روی سوریه قرار دارد؟
شاید بتوان چهار سناریوی احتمالی را برای آینده سوریه متصور شد:
۱-خلاء امنیتی
کشورهای غربی و کشورهای منطقه نگران هستند که سقوط اسد منحر به انحلال کامل نهادهای امنیتی و دولتی در سوریه شود. سوریه ممکن است در خلاء قدرت ناشی از خشونتی فرو رود که مدت کوتاهی پس از تهاجم ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ عراق را فرا گرفت، زمانی که مقامهای ایالات متحده بر روی “بعثی زدایی” نیروهای مسلح عراق نظارت کردند و حتی سربازان و افسران پلیس سطح پایین را که دارای روابط با حزب بعث تحت رهبری صدام حسین بودند اخراج کردند. در واقع، ترس از خلاء قدرت یکی از دلایل اصلیای بود که “باراک اوباما” رئیس جمهور اسبق امریکا را از کمک نظامی مستقیم به معارضان سوری بازداشت.
۲-افتادن سلاحهای شیمیایی سوریه به دست گروههای تندرو
مقامهای اطلاعاتی خارجی در حال انجام اقداماتی هستند تا اطمینان حاصل کنند که زرادخانه سلاحهای شیمیایی اسد به دست گروههای تندرو نیفتد. سوریه مدتهاست به آهنربایی برای چندین گروه افراطی از جمله القاعده تبدیل شده که میتوانند از سقوط اسد برای دستیابی به تسلیحات استفاده کنند. نگرانی دولتهای خارجی آن است که تحریرالشام که پیشتر در ارتباط با القاعده بوده در صورت دستیابی به آن تسلیحات با آن چه خواهد کرد.
۳-یک جنگ داخلی خونین و طولانی مدت
سرنگونی اسد میتواند آغازگر یک دوره طولانی درگیری بین فرقههای مختلف مذهبی و قومیتی سوریه باشد. درگیری کنونی در حال حاضر بر اساس خطوط فرقهای تقسیم شده است و علویها و مسیحیان کشور عمدتاً از اسد که خود یک علوی بوده حمایت میکردند. اکثریت سُنیهای آن کشور که مدتها در دوران اسد از تبعیض رنج برده بودند ممکن است دست به انتقامگیری قومیتی علیه سرکوبگران سابق خود بزنند. هرج و مرج متعاقب آن میتواند شبیه درگیری فرقهای لبنان در دهه ۱۹۸۰ باشد که بیش از یک دهه به طول انجامید.
۴-یک درگیری منطقهای
جنگ داخلی طولانی مدت احتمالی در سوریه میتواند به سایر نقاط منطقه سرریز شده و دامنه ان به لبنان، اردن، عراق و ترکیه سرایت کند. لبنان و عراق به طور مشابه در امتداد خطوط سنی – شیعه تقسیم شدهاند و گسترش درگیری در سوریه میتواند شکافهای سنی – شیعه را در سراسر خاورمیانه باز کند. تجزیه سوریه تهدیدی جدیتر برای خاورمیانه و منافع بلندمدت آمریکا در منطقه در مقایسه با برنامه هستهای ایران خواهد بود. در آن صورت ممکن است امریکا با بازیگران منطقهای از جمله ایران قویترین متحد اسد برای ایجاد ترتیبات تقسیم قدرت در دوره پسا اسد وارد مذاکره شود؛ ترتیباتی که همه طرفین بتوانند پای آن را امضا کرده و از آن منتفع شوند.
اکنون نقشه خاورمیانه به دلایل زیادی در حال ترسیم مجدد است و آنچه در آینده در سوریه اتفاق رخ خواهد داد پیامدهای عمیقی برای کل منطقه خواهد داشت.
منبع: ویک، فایننشال تایمز، نشنال اینترست