معترضان واقعی، در پی براندازی نبودند، ولی به دلیل انباشته شدن نارواهائی همچون بیعدالتیها، تبعیضها، فقر، گرانی روزافزون، مفاسد اقتصادی، مفاسد اداری، نارضایتی از روند رد صلاحیتها در انتخاباتها، ضعف شدید مدیریتها و عدم انطباق گفتهها با عملکردها، جامعه را به انبار باروتی تبدیل کرده بود که منتظر یک جرقه کوچک بود تا منفجر شود. اگر این تحلیل واقعبینانه به مذاق شما مسئولین خوش نیاید، بحثی باقی نمیماند، ولی اگر تاب تحمل چنین نقطه نظری را دارید باید بپذیرید که آرامش نسبی کنونی برای شما یک پیروزی نیست. اشتباه گذشته را تکرار نکنید و هرچه سریعتر به تصحیح عملکردهای خود بپردازید و این واقعیت را بپذیرید که فقط با برقرار ساختن عدالت، رفع تبعیضها، حل مشکلات اقتصادی، مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی و اداری، پایبندی به قانون در بررسی صلاحیتها در انتخاباتها و ایجاد تغییرات بنیادی در مدیریتها میتوانید مانع انفجار مجدد انبار باروتی شوید که عملکردهای نادرست دهههای اخیر آن را به وجود آورده است. معترضان، برانداز نیستند بلکه اگر خواستههای قانونیشان را برآورده کنید، بهترین پشتوانه نظام خواهند بود.
به گزارش ایران اینفورمر؛ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: حالا که ناآرامیهای اخیر تا حدودی فروکش کرده، مناسب است به این سوال پاسخ داده شود که آیا این ناآرامیها مربوط به حجاب و بدحجابی بود یا حجاب یک بهانه بود و ماجرا چیز دیگری است؟
میبینیم که درباره پاسخ به این سوال، اختلاف نظر وجود دارد، آنهم اختلافی که حتی موجب شده رسانه ملی بخشی از گفتگوی ویژه خبری تلویزیونی خود را به موضوع دیپلماسی سکسی مورد نظر و حمایت غرب اختصاص دهد و بر این نظریه تاکید نماید که قدرتهای خارجی طی چند سال گذشته با برنامهریزیهای پرحجم درصدد به راه انداختن جریانی بودند که در روزهای آخر شهریور و اول مهر در کشورمان شاهدش بودیم.
کسانی که معتقدند حجاب و بدحجابی بهانه بود، در مورد هدف اصلی ایجاد ناآرامیها نقطه نظرهای مختلفی دارند. جلوگیری از پیشرفت کشور، براندازی نظام، وادار ساختن مسئولین به تسلیم شدن در برابر خواستههای قدرتهای غربی به ویژه آمریکا، ایجاد اصلاحات در ساختارها، وادار کردن مسئولین به ایجاد تغییر در روش برخورد با مردم، حل مشکلات اقتصادی و به راه انداختن جنگ قدرت برای تضعیف جناح حاکم، ازجمله نقطه نظرهای مطرح شده هستند. ما هم معتقدیم حجاب و بدحجابی بهانه بود، ولی در مورد انگیزه اصلی ناآرامیها نظری متفاوت با آنچه برشمرده شد داریم.
در اینکه بعد از موج پدید آمده در اثر مرگ مهسا امینی و انتساب آن به گشت ارشاد، عدهای بر این موج سوار شدند و اهدافی از قبیل براندازی و وادار ساختن مسئولین به تسلیم شدن در برابر خواستههای خود – اعم از داخلی و خارجی – را دنبال کردند، تردیدی نیست. به همین دلیل بود که از همان آغاز ناآرامیها ما هم در مقالاتمان تاکید کردیم معترضان باید صف خود را از صف اغتشاشگران جدا کنند. معترضان واقعی، در پی براندازی نبودند، ولی به دلیل انباشته شدن نارواهائی همچون بیعدالتیها، تبعیضها، فقر، گرانی روزافزون، مفاسد اقتصادی، مفاسد اداری، نارضایتی از روند رد صلاحیتها در انتخاباتها، ضعف شدید مدیریتها و عدم انطباق گفتهها با عملکردها، جامعه را به انبار باروتی تبدیل کرده بود که منتظر یک جرقه کوچک بود تا منفجر شود. این واقعیت را خیرخواهان نظام بارها تذکر دادند، ولی مسئولین به جای آنکه درصدد حل مشکلات برآیند، خیرخواهان را مشکل خود پنداشتند و با آنها برخوردهائی کردند که گوئی درصدد برداشتن سد راه پیشرفت و تعالی کشور هستند! غافل از اینکه هر حکومتی به ناصحان و منتقدان خیرخواه نیازمند است و تدبیر صحیح اینست که با نصایح آنان، عملکرد خود را تصحیح کند و به متملقان و چاپلوسان بها ندهد تا گرفتار روزی نشود که برای در قدرت ماندن خود به زور متوسل گردد و جداسازی صف معترضان واقعی از موجسواران در روز واقعه تقریباً ناممکن شود.
اگر این تحلیل واقعبینانه به مذاق شما مسئولین خوش نیاید، بحثی باقی نمیماند، ولی اگر تاب تحمل چنین نقطه نظری را دارید باید بپذیرید که آرامش نسبی کنونی برای شما یک پیروزی نیست. اشتباه گذشته را تکرار نکنید و هرچه سریعتر به تصحیح عملکردهای خود بپردازید و این واقعیت را بپذیرید که فقط با برقرار ساختن عدالت، رفع تبعیضها، حل مشکلات اقتصادی، مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی و اداری، پایبندی به قانون در بررسی صلاحیتها در انتخاباتها و ایجاد تغییرات بنیادی در مدیریتها میتوانید مانع انفجار مجدد انبار باروتی شوید که عملکردهای نادرست دهههای اخیر آن را به وجود آورده است. معترضان، برانداز نیستند بلکه اگر خواستههای قانونیشان را برآورده کنید، بهترین پشتوانه نظام خواهند بود.